هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
فایل صوتی درس: کلیک
نکات درس تفسیر در تاریخ 24/2/1401
تفسیر آیۀ 90 سوره انعام
اُولٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّٰهُ فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِكْرىٰ لِلْعٰالَمِينَ ﴿الأنعام، 90﴾
آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایتشان اقتدا کن. بگو: پاداشی بر [آوردن قرآن] از شما نمیخواهم. آن [=قرآن] جز تذکّر و پندی برای جهانیان نیست.
نکته 1: از اول قرآن تا اینجا آیه 90 سوره انعام اولین موردی است که در آن آمده است که پیامبر(ص) در برابر تبلیغ دین اجر نمیگیرد. در 17 مورد از آیات قرآن این بحث با بیانهای مختلف آمده است که پیامبران مزد نمیگرفتند و یکی از مصداقهای به هدايتشان اقتدا كن فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ همین است که پیامبر(ص) باید در عدم درخواست اجر به پیامبران قبلی اقتدا کند.
حال این سؤال مطرح است که اگر پیامبر(ص) نباید اجر بخواهد چرا پیامبر(ص)، خمس و فیء و انفال را به خود اختصاص داده است؟ يا چرا خدا خمس و انفال و فيئ را به پيامبر(ص) داده است؟
به هر حال این سؤالی است که باید به آن جواب داد. متأسفانه حوزه نسبت به این شبهات خوب عمل نمیکند در حالی که امثال این شبهات در ذهن جوانان وجود دارد و بعضا موجب بیدین شدن نیز میشود.
به نظر بنده جواب این سؤال خیلی از مشکلات را حل میکند چرا که علاوه بر پاسخ به شبهات میتواند نگرش ما به دین و پیامبر(ص) را عوض کند. اگر جوابی که بنده میگویم درست باشد دیدِ ما نسبت به شخصیت پیامبر(ص) عوض میشود.
به این نکته نیز لازم است اشاره شود که تنها به کلمۀ «اجر» نگاه نکنیم و نگوييم خداوند در مورد اين سه كلمۀ اجر يا اجرت را به كار نبرده است؛ زيرا ميگوييم فهم عرف معيار است و عرف اينها را مزد و اجرت ميداند، حتي اگرچه نامش هديه يا تحفه يا .. باشد.در واقع از ديد عرف هر مالي كه از مردم گرفته شود يا ماليات است كه خود مردم به حكومت انتابي خود ميدهند تا تحت نظر خودشان و براي خودشان هزينه شود يا مزد است كه در مقابل كار انجام شده يا در حال انجام پرداخت ميشود. يعني كسي كه كاري را انجام ميدهد ميگيرد و يا «باج» است كه طاغيان و زورگويان ميگيرند و چون خمس، انفال و فيئ نه ماليات است و نه باج؛ پس حتما اجرت و مزد است. مثل اینکه وقتی یک روحانی به مسجد میرود و پول میگیرد همه آن را مزد نمازخواندنش ميدانند، اگر چه اسم آن را حق القدم میگذارند ولی این پول همان اجر نماز خواندن است.
و اما سؤال دیگری نیز هست و آن اینکه این آیات 17 گانه که دلالت دارند پیامبران مزد نمیگیرند همگی آیات مکی و بحث خمس و فیء و انفال همگی در آیات مدنی آمده است.
حال این شبهه را مطرح میکنند که پیامبر(ص) تا در مکه بود و ضعیف بود اعلام میکرد که مزد نمیخواهم ولی وقتی به مدینه آمد و قدرت پیدا کرد مزد گرفتن با عناوین مختلف را شروع کرد و به قول خودش وفا نكرد.
اتفاقا همین سؤال را در مورد آیت الله خمینی مطرح میکنند که ایشان تا به قدرت نرسیده بود حرفهای خوب میزد و مثلا حرف از آزادی میزد و حتی میگفت اگر خمس بازار تهران را به ما بدهيد با آن همۀ فقراء را اداره میکنیم؛ ولی وقتی قدرت پیدا کرد همه چيز را گرفتند و مردم و كشور روز به روز فقيرترشدند.
شبهه داران میگویند آقای خمینی یا دروغ گفته و یا علم نداشته است و پیامبران نیز همینگونه بودهاند.
حتی نسبت به پیامبر(ص) این سؤال را مطرح میکنند که ایشان تا در مکه بود یک زن بیشتر نداشت ولی وقتی به مدینه رفت زنان مختلفی گرفت يا میگویند جزیرة العرب قبل از پیامبر(ص) آرام بود ولی بعد از او جنگها در جزیرة العرب گسترش یافت.
حال چیزهایی که در پاسخ به این شبهات به خصوص شبهۀ اجرت و مزد میگویم مشکلات زیادی را حل میکند و بحث حکومت الهی و غیر الهی را حل میکند.
جواب من فعلا این است که رسول اکرم(ص) لقبي است كه روي شخص محمد(ص) گذاشته شده است و او دارای شئون مختلفی بوده است. شأنی که برای آن نباید مزد بگیرد تنها شأن رسالت است. یعنی اولا ایشان برای رسالت نباید مزد بگیرد و ثانيا مزدهایی که گرفته مربوط به اموری است که ربطی به رسالتش ندارد.
پس پیامبر(ص) يا شخص حضرت محمد(ص) چندین شخصیت در یک هیكل است. از بُعد رسالتش نباید پول بگيرد و نگرفته است ولی پیامبر(ص) علاوه بر رسول، در مدینه شأن حاکميت پیدا میکند و انجام این مسؤليت مزد میخواهد. همچنین شأن دیگر ایشان فرماندهی جنگ بوده است که مثلا پیامبر(ص) در جنگ بدر فرمانده جنگی بود و این شأن مزد لازم دارد و ربطی به رسالت ندارد.
پس پیامبر(ص) شغلی دارد به نام رسالت که برای آن هیچ اجری نگرفته است و بلکه پول نیز خرج کرده است و مثلا مال خدیجه برای رسالت خرج شد ولی نسبت به دیگر شغلهای پیامبر(ص) مثل حاکم و رهبریت سیاسی مزد دریافت کرده است.
تازه اموالی که پيامبر(ص) براي عناوين ديگرش غير عنوان رسالت ميگيرد، انواع مختلفی دارد، او نسبت به برخی مالکیت دارد مثل غنیمت جنگی و فیء و نسبت به برخی مالكيت ندارد بلکه تنها تسلط دارد مثل انفال و به همین خاطر است که قرآن وقتی به انفال میرسد از این تعبیر استفاده کرده است:
يَسْئَلُونَكَ عَنِ اَلْأَنْفٰالِ قُلِ اَلْأَنْفٰالُ لِلّٰهِ وَ اَلرَّسُولِ ﴿الأنفال، 1﴾
از تو درباره انفال میپرسند، بگو: انفال ویژه خدا و پیامبر است.
در این آیه لام تنها برای الله آمده است نه برای رسول و دلالت دارد که رسول تنها سلطۀ بر انفال دارد نه ملکیت ولی در مورد آیۀ خمس چنین آمده است:
وَ اِعْلَمُوا أَنَّمٰا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّٰهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي اَلْقُرْبىٰ وَ اَلْيَتٰامىٰ وَ اَلْمَسٰاكِينِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِيلِ ﴿الأنفال، 41﴾
و بدانید هر چیزی را که به عنوان غنیمت به دست آوردید یک پنجم آن برای خدا و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و خویشان پیامبر، و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است.
در این آیه لام علاوه بر اينكه براي الله آمده، برای رسول نیز آمده است که دلالت بر مالکیت رسول بر غنیمت دارد و این از نظر عرف مزد فرماندهي پیامبردر جنگ است نه مزد رسالت و اگر قرآن در عبارتش از عنوان رسول استفاده کرده است از باب تشريف است نه اینکه وصف مشعر به علیت باشد.
این خلاصهای از جواب من است که فکر میکنم موجب شود دین بد معرفی نشود و جواب شبهات نیز به صورت منطقی داده شود. البته عدهای دین را کج معرفی میکنند و از طرفی اجازه نمیدهند حرفهای بنده منتشر شود. يا مجلات با آزادي نظراتم را بنويسند.
بنده تفسیر خود را ارائه میدهم و اگر آزادی باشد و از سوي مراكز ساخته شدۀ براي اين كار تفسير مرا نيز كنار تفاسير ديگر قرار دهند، معلوم میشود که مردم بیشتر به کدام تفسیر رو میآورند و کدام تفسیر، مردم را بیشتر در دین نگه میدارد.