چرا علماء، ماه را بر اساس تولّد آن حساب نمي كنند تا اختلافي نباشد؟
اولاً: دين نخواسته است كه امور عبادي مردم به دست غير خودشان باشد لذا وقت نمازها را با طلوع و غروب خورشيد، تشخيص مي دهند و شروع و پايان ماه را با ديدن هلال، همان گونه كه در بیماری و توان روزه گرفتن و احتمال ضرر، معيار خود فرد است در ديدن ماه نيز معيار خود فرد است، نه منجمين و دانشمندان.
ثانياً چون امكان رؤيت هميشه بعد از 12 ساعت از زمان تولد آن است آن گاه اگر معيار تولد باشد لازمه اش اين است كه تا زمان ما، ائمّة اطهار و ديگر مردمان گذشته، روزهاي عيد فطرهاي متعدّدي را روزه گرفته باشند يا روزهاي اول ماه رمضان هاي متعددي را روزه نگرفته باشند، كه بسيار بعيد و دور از ذهن است .
ثالثاً: در برخی روایات داريم كه امام عليه السلام بر خليفة عباسي وارد شدند و او از امام پرسيد روزه ايد يا خير؟
امام عليه السلام فرمود: هر چه نظر شماست. او گرفت: عيد است و غذا آورده شد و حضرت نيز افطار كردند و وقتي از نزد خليفه بيرون آمدند به افراد خاص خود فرمودند: با اين كه يقين داشتم ماه رمضان است روزه را خوردم. افطار يك روز و قضاي آن بهتر از اين است كه جان مرا (خليفه) بگيرد.(کافی جلد 4/83/9)
به نظر مي رسد هيچ گاه خليفة عباسي عمداً روزه خواري نمي كند و دستور به روزه خوري نمي دهد و امام نیز این گونه در هر چیزی تقیه نمی کند و نمی ترسد بلكه به احتمال قوی وي مي خواسته معيار روزه و عيد بر اثر تولد ماه باشد و امام از آن تعبیر به روزه خواری در ماه رمضان کرده است زیرا بعيد است كه خليفة مسلمانان بي دليل روزه خواري كند و اما از او تبعيت كند ونيز بفرمايد: «الصوم معك و الفطر معك؛ روزه با توست و افطار هم با توست».
به هر حال تأکید فراوان روایات بر رؤیت به احتمال قوی برای ردّ تفسیر علمی یا تولد ماه بوده است.
لطفا جهت ثبت نام ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.